رَنگـــین کَمــآن
لطفا بدون کفش وارد شوید ...
فرهاد مجیدی ساعت 23:10 دوشنبه شب 27 آذر ماه 1391 به همراه برادرش فرزاد در دفتر مدیرعامل استقلال حضور یافت و پس از تقدیم یک دسته گل آبی به فتح الله زاده جلسهای را با وی برگزار کرد.
در این جلسه مجیدی با مدیرعامل استقلال به توافق رسید و قرارداد داخلی ای را به مدت یک سال و نیم امضا کرد
مجیدی بار دیگر با پوشیدن پیراهن شماره 7 به استقلال بازمیگردد و براساس اعلام مدیرعامل استقلال بازوبند کاپیتانی هم بر بازوی فرهاد مجیدی بسته خواهد شد.
این در حالی است که مجیدی 7 مهر به صورت رسمی خبر خداحافظی خود را از دنیای فوتبال اعلام کرد اما سرانجام بعد از 81 روز از تصمیم خود منصرف و به استقلال بازگشت.
این بازیکن امروز سه شنبه 28 آذر 1391 قرارداد خود را با استقلال ثبت میکند.
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
اس ام اس شب یلدا
با سلام اگر در صحت و سلامت به سر میرید لطفا به این شماره پیامک خالی بفرستید
.
.
.
.طرح سر شماری جوجه آخر پاییز
•.•.•.•.•.•.•.• اس ام اس سرکاری شب یلدا •.•.•.•.•.•.•.•
روی شما مثل هندونه ، خنده هاتون مثل قاچ هندونه ، روزگارتون مثل پوست هندونه ، جیبتونم پر تخم هندونه
یلداتون مبارک
•.•.•.•.•.•.•.• اس ام اس سرکاری شب یلدا •.•.•.•.•.•.•.•
شب یلدا عزیز هندوونه
اگر چه ترش و لیزه هندوونه
بهایش را چو پرسیدم ز یارو
بگفتا هیس جیزه هندوونه
•.•.•.•.•.•.•.• اس ام اس سرکاری شب یلدا •.•.•.•.•.•.•.•
شب یلدا کنار یار بودی
به او دلبسته و بیمار بودی
شپش هایش گرفتی از سر شب
تو ِ نادان مگر بیکار بودی؟
•.•.•.•.•.•.•.• اس ام اس سرکاری شب یلد ا•.•.•.•.•.•.•.•
شما را گر شب یلدا بلنده
مرا لیست طلبکارا بلنده
ولی هندونه ام در شام یلدا
سفیدیّش بود چون شیر گاوا
انارم ترش و گردوهام پوچه
وچشمان زنم افسوس لوچه
بود آجیل تلخ و سیب ها کال
وقطعاً می شود وارونه ام فال
•.•.•.•.•.•.•.• اس ام اس سرکاری شب یلدا •.•.•.•.•.•.•.•
میان دوستـــان افتاده ای تک / رخت هندونه ،زلفت عین پشمک!
برایت می زنم اینک پیامک / شب یلدای تو ای گــــــل! مبارک!
•.•.•.•.•.•.•.• اس ام اس سرکاری شب یلدا •.•.•.•.•.•.•.•
بیا ای دل کمی وارونه گردیم
برای هم بیا دیوونه گردیم
شب یلدا شده نزدیک ای دوست
برای هم بیا هندونه گردیم
شب یلدا مبارک
•.•.•.•.•.•.•.• اس ام اس سرکاری شب یلد ا•.•.•.•.•.•.•.•
تو خوشگلترین، خوشتیپ ترین و با کلاس ترین آدم روی زمین هستی
اینم هندونه شب یلدات! بذار تو یخچال تا خنک بشه!
•.•.•.•.•.•.•.• اس ام اس سرکاری شب یلدا •.•.•.•.•.•.•.•
من دارم جمعه می رم، فکر نکنم دیگه همدیگر رو ببینیم… منو فراموش نکن و به خاطر تمام بدی هام منو ببخش…
از طرف پاییز – یلدا مبارک
•.•.•.•.•.•.•.• اس ام اس سرکاری شب یلدا •.•.•.•.•.•.•.•
قیمت پماد سوختگی شب یلدا(چله)خیلی خیلی بالا میره.
اگه نگرفتی زود تر بخرش شاید هندوانه ای که گرفتی سفید در بیاد هااا
اون وقت لازمت میشه!!!
•.•.•.•.•.•.•.• اس ام اس سرکاری شب یلدا •.•.•.•.•.•.•.•
چند ساعت بیشتر به آخر پاییز نمونده، جوجه هاتو شمردی؟
..
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
ساعت ۲ نصف شب یک اتاق
ساعت ۳ نصف شب کل خوابگاه منهای سرپرست
ساعت ۴ صبح هنگام خواب
وضعیت تحصیل در خوابگاه
اولین روزهای خوابگاه
گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذست چند روز
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
لعـــــ ـــــنـــت به تو ، تــکــل !!
--------
♥♥واویلا واویلا♥♥ را فراموش نمیکنم
گل زیبایت به پیکان را...
گل زیبایت در دربی را...
گل های قشنگت به سپاهان و ذوب آهن و ملوان را...
هرگز فراموش نمیکنم...
اون بازی لعنتی که تو رو از استقلال جدا کرد از یادم نمیره
بازی استقلال و ملوان
ای کاش اون بازی نیمکت نشین بودی
کاش اون تکل به پات نمیخورد...
کاش مثل جباری که هر بار بعد مصدومیتش بهتر از قبل بر میگرده تو هم هر دفعه بهتر و با قدرتمند تر از قبل به میدان برمیگشتی!
ای کاش نمیرفتی...
ولی الان که رفته ای برات آرزوی موفقیت میکنم میلادم
ایشاالله هر جایی میری موفق باشی ♥ده♥ دوست داشتنی من...
میلادم...
خدا به همرات ♥
و برای اخرین بار صدات می زنم با شعاری که استادیوم را به لرزه می انداخت......
واویلا واویلا میلاد میداوودی
واویلا واویلا میلاد میداوودی
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
این قهوه خوردن داره نه؟ تقدیم به همه عاشقا
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
فرهاد مجیدی با استقلال تمام کرد / ۷ محبوب سه شنبه سر تمرین!
![[تصویر: farhad-shakhsi-6.jpg]](http://setarehnews.ir/images/position14/2012/12/farhad-shakhsi-6.jpg)
فرزاد برادر او مذاکرات نهایی را با علی فتح ا... زاده انجام داد و دو طرف به توافق نهایی رسیدند. فرهاد مجیدی که بازوبند کاپیتانی را هم بر بازو خواهد بست، از روز دوشنبه در تمرینات استقلال حضور خواهد یافت. مجیدی شماره ۷ را به تن می کند.
![[تصویر: 199437hp2.jpg]](http://setarehnews.ir/images/position14/2012/12/199437hp2.jpg)
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
تـصـویـر مـتـحـرکــ: بــه ایـن مـیـگـن رفـاقـت! * یـاد بـگـیـریـم لـطـفـا
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
خدا کنه تا بیشتر از ۹ ساله دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال ۱۴۰۰ …
بعد هی بگیم : شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا …
خیلی فاز میده ؛ حس آثار باستانی بودن به آدم دست میده …
.
.
.
کار از فرهنگ سازی گذشته
باس منقرض شیم یه گونه جدید بیاد …
.
.
.
تا حالا به بچه ۳ ساله آدامس اُکالیپتوس اوربیت دادین ؟
بعد از بیست ثانیه ، همه شکلک های یاهو رو می تونین تو صورتش ببینین !
.
.
.
یکی دیگه از فانتزیام اینه که یه جا که خیلی شلوغه گوشیم زنگ بخوره بگم : آره ، آره ،
حواستون باشه ؛ ” زنده می خوامش “
.
.
.
روزى به لقمان هیچ نگفتند
همینطورى ساکت نگاهش کردند
آخر خودش خسته شد و گفت:از بى ادبان !
.
.
.
ﯾﻪ ﺍﺧﻼﻕ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﻥ ﺗﮏ ﺧﻮﺭﯾﻪ
ﺷﻤﺎ ﻓﮏ ﮐﻦ ﻣﺚ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﯿﻖ ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩﻥ،
ﯾﻪ ﺳﻮﮊﻩ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﺮﺩﻥ ﻫﺸﺘﺼﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺭﻓﯿﻘﺎﺷﻮﻧﻮ ﻣﯽ ﮐﺸﻮﻧﺪﻥ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﭼﻪ ﺑﻼﯾﯽ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﻣﯿﻮﻣﺪ …
.
.
.
هروقت دلم میگیره میرم سر پیانوم …
بعدش میبینم عههه پیانو ندارم و برمیگردم رو میز ضرب می زنم !
.
.
.
بعضیا هم هستن که به هرکی میرسن میگن:
تو نیمه ی گمشده ی من هستی که دنبالت میگشتم …
خب لامصب مگه نیمه ی گمشده ی تو به چند قسمت مساوی تو جهان تقسیم شده،
که هر دفعه یکیشو پیدا میکنی ؟
.
.
.
آی بدم میاد دارم با کسی تلفنی حرف می زنم گوشی رو میده به یه بچه یه ساله !
میگه بیا با خاله/عمو حرف بزن !
آخه من دقیقا چه صحبتی باید بکنم با اون بچه ؟
.
.
.
زیر بارون تند یا باید چاقو خورد یا باید بالا سر کسى که چاقو خورده بشینى و بگى خداااااا
وگرنه همینجورى اصلا فایده نداره …
.
.
.
باران باشد
تو باشی
یک خیابان بی انتها
من میرم خونه چون مریض میشم …
اصن من از آمپول میترسم !
.
.
.
خانمه نوشته :
امروز بعد از ۳ ماه ورزش و رژیم، واستادم جلوی شوهرم که هیکلم رو ببینه
برگشته میگه: حالا دیگه فقط اخلاقت گ..هه !
.
.
.
نمیخوام از خودم تعریف کنم !
اما باور کنید تو هر مرکز خریدى که پا میذارم ، درش خود بخود واسم وا میشه !
.
.
.
تو زندگی هر دختر دهه شصتی قطعن روزهایی وجود داشته که،
در اتاقشو بسته و با آهنگ یه حلقه طلایی جلوی آیینه شروع کرده به رقصیدن
.
.
.
میخوام برم خارج یکی از کلیه هامو بفروشم دلار بگیرم
بیام هم یه کلیه بخرم هم یه بنز کوپه !!
.
.
.
دختر عمم ۸ سالشه اومدن خونمون،
در رابطه با تهیه کننده مستندهای نشنال ژئوگرافیک صحبت میکرد …
من تا ۱۵ سالگی جلو پنکه صدای اورنگوتان در میاوردم و اطرافیانم تشویقم میکردن !
.
.
.
خدایا !
اگه قرار شد دوباره دهخدا زنده بشه ببرش تو زیمباوه،
چون اگه تو ایران زنده شه با شنیدن الفاظی مثل عجیجم ، عجقم ، بوج
قلفونت ، تیتلتو بخولم و … سکته میکنه
.
.
.
اگر تو آمریکا هم قوانین نامگذاری شرکتها مثل ایران بود،
اسم شرکت اپل میشد :
سیبپردازان سیستمگستر غرب !
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
تبدیل ۲ تا ترول به یکی "))))))))

پسرم گفتم این دختره به دردت نمیخوره ؛ بیا اینم فیلمش...! خخخخخ :))))



موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
_روز بازی پرسپولیس با استقلال ، وسط تماشاچی ها بنشینید و با صدای بلند ، ابومسلم را تشویق کنید !
_هفت تیری بذارید رو شقیقه راننده مترو و بگید یالا برو دبی .
_پیراهن را روی کت بپوشید.
_ماست را با چنگال بخورید.
_با موتور گازی تک جفپا رو زین بزنید !
_زنگ در خونه ها رو بزنین بعد وایسین ببینید چی میشه.
_سر جلسه کنکور بهترین وقت برای تخمه شکستنه.
_برای روز اول دانشگاه روپوش مدرسه بپوشید و کیف جومونگ به پشتتون آویزان کنید.
_سرتون رو به جای شامپو با سنگ پا بشورین تا خوب تمیز بشه.
_جزوه های کلاسیتون رو با دوات و قلم نی بنویسید.
_شب سال نو موهایتان را بفروشید و برای نامزدتان بند ساعت بخرید.
_داخل خیابان بلندگو دستی بگیرید و بگید “پژو بزن کنار وگرنه گازت می گیرم”
_دم در ورودی دانشگاه چند قالب صابون بذارید.
_جهت اعتراض به استادی که شما رو انداخته کتابشو آتیش بزنید.
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
اوا نمیشناسیشون؟!!
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
– كسانی كه به طرف عقربه های ساعت امضاء میكنند انسان های منطقی هستند .
2 ـ كسانی كه بر عكس عقربههای ساعت امضاء میكنند احساساتی تر هستند .
3 ـ كسانی كه از خطوط عمودی استفاده میكنند لجاجت و پافشاری در امور دارند .
4 ـ كسانی كه از خطوط افقی استفاده میكنند انسانهای منظّم هستند .
5 ـ كسانی كه با فشار امضاء میكنند در كودكی سختی كشیدهاند .
6 ـ كسانی كه پیچیده امضاء میكنند شكّاك هستند .
7 ـ كسانی كه در امضای خود اسم و فامیل مینویسند خودشان را در فامیل برتر میدانند .
8 ـ كسانی كه در امضای خود فامیل مینویسند دارای منزلت هستند .
9 ـ كسانی كه اسمشان را مینویسند و روی اسمشان خط میزنند شخصیت خود را کامل نشناختهاند .
10 ـ كسانی كه به حالت دایره و بیضی امضاء میكنند ، كسانی هستند كه میخواهند به قله برسند
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمیکنی
حالا که عاشقت شدم تو اعتنا نمیکنی
دلتنگ تر میشم ولی نشنیده میگیری منو
هنوز همه حالِ تورو از من فقط میپرسنُ
.
با این که با من نیستی دیوونه میشم از غمت
اصلا نمیخوام بشنوم که اشتباه گرفتمت
داشتنِ تو کوتاه بود اما همونم کم نبود
گذشته بودم از همه، هیچ کس به غیر تو نبود
.
حقیقتُ میدونی و از من دفاع نمیکنی
کنارِ تو میمیرم و تو اعتنا نمیکنی
مردم تورو از چشم من امشب تماشا میکنن
فردا غریبه ها منو پیش تو پیدا میکنن
کاش اتفاقی رد بشی از کوچه های دلخوری
به روم نیارم که چقدر میخوام که از پیشم نری
هربار با شنیدن صدای تو آروم شدم
حتی واسه ی رفتنت پیش همه محکوم شدم
.
اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمیکنی
حالا که عاشقت شدم تو اعتنا نمیکنی
دلتنگ تر میشم ولی نشنیده میگیری منو
هنوز همه حالِ تورو از من فقط میپرسنُ…
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
اگه خدا بخواد و گوش شیطون کر ، فعلا همه چی درسته... البته باید ببینم که فردا مانیتورم خراب میشه یا کیسه میریزه به هم یا اینترنت قطع میشه ... منکه شانس و پانس ندارم ... یک هفته کیبوردم خراب بود موقعی هم که درست شد خود کامپیوتر ریخت به هم ... اینه که نمیتونستم اپ کنم ...
میخوام چند تا از شاهکارهای مدرسه مونو اینجا بذارم. تینا هم در این قسمت انشاالله هلپ هایی میکنه ...
یکی از کارهایی که تقریبا دیگه قدیمی شده ولی توی کلاس از همه دنیا عقب مونده ی ما هنوز هم رواج داره ، انداختن قرص و کپسول بی زبون توی بخاریه. اخه نه اینکه ما توی حلبی اباد شیراز زندگی میکنیم، اینه که بخاری مون درب و داغونه و شیشه نداره ... یک هفته ای میشه که روشنش کردن که اونم با شاهکار جمعی از بچه های کلاس برای مدتی جریمه خاموش شد ... یکی از فانتزی های بچه تنبل های کلاسمون اینه که به محض این که بفهمن یکی از درسها امروز امتحانه و اون درسو نخوندن ، از ته کیف و توی جوراب و خلاصه سوراخ سمبه های کلاس قرص استامینوفن پیدا میکنن و پرت میکنن توی بخاری.
بخاری کلاس ما هم که شیشه نداره و با ماژیک مشکی غیر وایت برد بزرگ روش نوشتن:
خطر اتش سوزی.
واین دقیقا از راهروی طبقه بالا سرمنشا میگیره که روی باکس کلید پنکه ها نوشتن:
خطر رقص بندری.
چند روز پیش یکی از بچه های کلاس که از نظر قیافه شبیه عقب مونده هاست ولی لامصب درسش مثل بز خوبه ، یه قرص استامینوفن اورده بود و زنگ ادبیات انداخت توی بخاری بدون شیشه. معلم ادبیات هم از اون بوشهری های به قول ما شیرازیا"هار" هست که ادمو جر میده. خلاصه این خانم صابری وارد کلاس که شد اخمهاش رفت توی هم... با هزار تا اهن و اوهون نشست روی صندلی اش و به تخته خیره شد تا اگه احیانا کلمه های درس جدید رو روی تخته نبینه اون گروهی که کلمه ها رو ننوشتن رو کنار دیوار دودست و یک پا بالا نگه داره. که بهش میگیم محاکمه.
همینطور که به تخته نگاه میکرد با صدایی که از توی توالت توی حیاط هم شنیده میشه پرسید:
این بوی چیه؟؟!
بچه ها : خانم امروز قراره درس جدید بدین ...
این خانم صابری هم از قضا قیافه اش عینهو وزغ هست ، با چشمهای گرد و گشاد شده گفت :
_مگه پرسش کردم؟! زود تند سری( سریع رو طوری ادا میکنه که انگار میگه سری) نیمکت ها دونفره بشین ...
به محض اینکه اینو میگه بلا استثناع ( نمیدونم چطور نوشته میشه) کلاس ساکت میشه ....نصف کلاس دلشون درد میگیره. نصف دیگه هم کله هاشون میره توی کتاب ... من هم چون طبق معمول دیشبش تا پاسی از شب هب عرایض جناب عادل فردوسی پور گوش می سپردم ، چرت میزنم ... دو تا کنار دستی ام هم که اسم مستعار"تالاسمی ها" رو براشون انتخاب کردم به سر و کله ی همدیگه میفتن. من همیشه کنار دیوار یخ کلاس میشینم.بغل دستم تالاسمی پنجاه درصدیه میشینه اونطرف هم تالاسمی صد درصده. دیگه موضوعی که این دوتا سرش بحث نکنن توی عالم نیست ... همینکه کلاس ساکت میشه فروزان، یکی از بچه پرروهای عالم لیوان استیل اش رو از زیر نیمکت پرت میکنه پایین و صداش کلاسو میبره روی هوا.منم خواب های شیرین میبینم ... به شیرینی نقل و نبات:دی
خلاصه اینم از این.خانم صابری رو با هر بدبختی بود سرش شیره مالیدیم تا امتحان نگیره. و قضیه قرص ها به کنار
زنگ بعد زبان داشتیم و معلمش که مثل زغال سیاهه و مثل پنگوئن راه میره. ولی خداییش من خیلی دوستش دارم ... سر کلاسش اینقدر میخندیم که دل پیچه میگیریم.
این خانم فاخری هم وارد کلاس شد و از قضا منو هم واسه درس صدا زد ... البته درس که میگم این معلم فقط مکالمه میپرسه.خلاصه من هم با چشمهایی که پفش رو زیر عینک قایم کرده بودم کاپشن سیاه بزرگمو تنم کردم و رفتم پای تخته ... (که البته دیروز اون روز زنبور از خدا بی خبری که نمیدونم از کجا فرار کرده بود نیششو تا ته توی پای بینوای من فرو کرد که بعدا توی پست جداگانه ای شرحش رو مینویسم) من هم که بخاطر زنبور می لنگیدم و شدم سوژه ی بچه ها. معلم خوب که سه چهار دور همه ی نقش ها رو از من پرسید گفت:
leave me alone یعنی چی؟!
منم با صدایی که از ته چاه حضرت یوسف در میاومد گفتم:
_منو تنها بذار ....
یکی از ته کلاس نالید:
_رو قلبم پا بذار !
اقا کلاس رفت رو هوا ... به امامزاده بیژن قسم که این خوابه از کله ی مبارک من پرید ...
این موند تا زنگ اخر که فکر کنم عربی یا دینی داشتیم. محمدی دوباره قرصهاشو برداشت و برد کنار بخاری. ایندفعه دو طرف کپسول اموکسی سیلین رو گرفت و پودر بوگندوش رو ریخت توی بخاری. برای از بین بردن اثار جرم هم میخواست دوتا قوطی کپسولو هم بسوزونه که یکی از کلاغ سیاه های کلاس ناظمو خبر کرد. قدرت خدا قیافه اش از میمون و جغد هم رد کرده. بهش میگیم شغال...یعنی شغالو دیدی ناظم ما رو هم دیدی ... اقا یه مچ گیری شد و ما از همه جا بی خبران هم اندازه ی تمام عمرمون مورد الفاظ گرانقدر شغال قرار گرفتیم... و قرار شد که محمدی سه روز از مدرسه اخراج بشه ... که نشد ... فقط فرداش مامانشو خواستن ...
به یاد حشت فردوس:
والسلام ... نامه تمام.
راستی ... به این وبلاگ هم سر بزنید ... من شرحشو نگم بهتره ... اخه شیث رضایی هم هوا دار داره؟؟
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
مهدکودک ما دهه هفتادیا:مربی:اینجا بذارم گربه میبره؟بچه ها:نمیبره نمیبره
مهدکودک دهه هشتادیا:اینجا بذارم گربه می بره؟
نه ناموسن نه ناموسن
""دهه نودیا:بووووووووووووووووووووووق(مراقب فرزندان خود در فضای مجازی باشید,وزارت ورزش و جوانان,ایرانسل شما رو به دیدن ادامه برنامه دعوت میکند هیچ کس هم تنها نیست,ییییییی برنامه ببینید,دست جیغ هوراااااا) شمام بیکاریدا تا آخر میخونید
یکی منو از برق بکشه
.
.
.
.
غضنفر داشته تو اتوبان 180 تا سرعت ميرفته، افسره جلوشو ميگيره، بهش ميگه: شما گواهينامه دارين؟ يارو ميگه نخير! ميگه : كارت ماشين چي؟ مرده ميگه: دارم ولي مال خودم نيست، مال اون بدبختيه كه جسدش تو صندوق عقبه! افسره كف ميكنه، ميره سريع به مافوقش گذارش ميده. خلاصه بعد از يك ربع سرهنگ مافوقش مياد، از مرده ميپرسه: آقا شما گواهينامه و كارت ماشين ندارين؟! يارو ميگه: چرا قربان، بفرمايين! دست ميكنه از تو داشبرد گواهينامه و كارت ماشين رو درمياره، ميده خدمت سرهنگ. سرهنگه ميگه: ميتونم صندوق عقب ماشينتونو بازرسي كنم؟ غضنفر ميگه: خواهش ميكنم، بفرماييد. سرهنگه ميره در صندوق عقب رو باز ميكنه، ميبينه اونجا هم خبري نيست. برميگرده به مرده میگه: ولي زيردست من گزارش داده كه شما گواهينامه و كارت ماشين ندارين و يه جسد هم تو صندوق عقب ماشينتونه! غضنفر ميگه : نه قربان دروغ به عرضتون رسوندن! خودتون كه مشاهده كردين. به خدا اين افسره عقدهايه! دوست داره بيخودي به ملت گير بده! لابد بعدشم گفته كه من داشتم 180 تا سرعت ميرفتم !
.
.
.
دیشب سوار پورشه ام شده بودم و توخیابون دور میزدم باهاش ، یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم پام گرفت به لحاف و پاره شد!!!
.
.
.
به نظر شما شاعر این بیت شعر کیست؟
ز بز دزدی بزی دزدید دزدی/عجب دزدی ز بز دزد بز بدزدی
الف:بز ب:دزد ج:بز دزد د:همه موارد
.
.
.
.
:ادامه مطلب:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
چند والپيپر زيبا از 10 مقدس، ميــــــــــــــــــــــلاد مـــــيداوودي
براي مشاهده بقيه پوستر هاي ميــــــــــــــــــــــلاد مـــــيداوودي به لينك زير بريد....
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
آنگاه که غرور کسي را له مي کني ،
آنگاه که کاخ آرزوهاي کسي را ويران ميکني ،
آنگاه که شمع اميد کسي را خاموش ميکني ،
آنگاه که بنده اي را ناديده مي انگاري ،
آنگاه که حتي گوشت را مي بندي تا صداي خُرد شدن غرورش را نشنوي ،
آنگاه که خدا را ميبيني و بنده خدا را ناديده مي انگاري!
مي خواهم بدانم ،
دستانت را به سوي کدام آسمان دراز مي کني تا براي خوشبختي خودت دعا کني؟
آدمها کنارت هستند تا کي؟؟
تا وقتي ب تو احتياج دارند و بعدش از پيشت ميرن...
يک روز!!! کدام روز؟؟ وقتي کسي جايت آمد،
تا چ موقع؟؟ تا موقعي که کسي ديگر را براي دوست داشتن پيدا کنند...
ميگويند عاشقت هستم؛براي هميشه نه...
فقط تا وقتي که نوبت بازي با تو تمام شود...
و اينست بازي با هم بودن...
يـــه وقتــا اينقد آدم زندگي اش غمناکــــ ميشه
که دوس داره يکي يهو بگه کـــاتــــــ !
عالي بود عالي ...
خسته نباشين بچه ها
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
امروز ، محل انتخاب بهترین های آسیا :)
این 4 خداییش تو حلق بعضی ها :)
دم علی کریمی هم گرم که قطعا دیده ولی نشون داد واقعا با شخصیت است.
دم علی کریمی هم گرم که قطعا دیده ولی نشون داد واقعا با شخصیت است.

☻☻☻☻☻☻☻☻
☻☻☻☻☻☻☻☻
مرتيكه بيشعور انگار نه انگار رفته مالزي يه قاره دارن پخش مستقيم ميبيننش!!
واسه ايرانيا آبرو نذاشت! چقدر كت و شلوارش بهم مياد ! آقاي خنده!
من كه به شخصه خيلي عمه شو دوس دارم شما چي؟؟


موضوعات مرتبط:
برچسبها:
رفتم اموزشگاه رانندگی تو کلاسش نشستم دختره برگشته بهم میگه توام اومدی رانندگی یاد بگیری گفتم پ ن پ اومدم اموزش هول دادن ماشین در مواقع اضطراری یاد بگیرم
مامور سرشماری: برای روشنایی منزلتان از نیروی برق استفاده میکنید؟
من: «پ نه پ»، دوتا مشعلدار استخدام کردیم، شبا میان خونمون رو روشنایی میبخشن
نون خریدم دارم میرم اتاقم دوستم رسیده میگه داری میری اتاق میگم پ ن پ نونا حوصلشون سر رفته آوردم دور بزنمشون حالا هم دارم میبرم شهر بازی؛
آخه دوسته من دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گیج میزنه!!!!!!!!!!!!!!!!!
دم در هیات واستاده بودیم ملت هم جمع شده بودن غذا نذری بگیرن بعد رفیقم از تو هیات اومده بهم میگه اینا واستادن غذا بگیرن؟؟یوهو ی زنه از اینا ک100تا جوونو حریفن از وسط جمعیت گفت پ ن پ تظاهراته !!!!!!
ملتم زدن زیر خنده, زنه هم با خنده گفت والاااب خدا!!!
یعنی رفیقم بدبخت سرخ ک هیچی سیاه شد تاحالا تو جمعیت پ ن پ نخوردع بودوخودکشئ نکنه خوبه:-))))))))))))
با دوستم رفتیم رستوران سنتی، گارسونه همرای غذا یه ظرف ترشی سیر واسمون آورده.
دوستم با تعجب پرسید سیره؟!!!
گارسونه گفت په نه په گشنه هست داره تمارض میکنه تا شما راحت غذاتونو بخورید، هی تعارفش نکنید...
زنگ زدم عکاسی نوبت بگیرم واسه عکس گرفتن، دختره گوشی رو برداشته، میگم ببخشید خانم امروز وقت خالی کی دارید؟ میگه واسه عکس گرفتن؟ پـــ ن پـــ واسه اینکه با خونواده خدمت برسیم!!! بعد میخنده میگه ۶ وقت داریم. بهش میگم قبل از ۶ هم کسی نوبت داره؟ میگه پـــ ن پــــ امروز رو کلا واسه شوهر آیندم خالی کردم.
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
اینرو میزارم برای اهل فنش
اهل فن کسایی هستن که این پیرمرده رو بشناسن
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
جواد نکونام ۱۶ شهریور سال ۱۳۵۹ در شهر ری تهران متولد شد.
وی در درتیمهای پاس تهران، الوحده و الشارجه امارات و اوساسونای اسپانیا بازی کرده است و در سال 2006 نیز در بین 10 بازیکن برتر آسیا قرارداشت.
نکونام فوتبال حرفهای را از بازی در تیمهای پایه باشگاه سایپا آغاز کرد و در سال 1377 به تیم پاس تهران پیوست. با بازیهای درخشانش در دو فصل نخست حضورش در پاس، به تیمهای ملی جوانان و امید ایران دعوت شد و از آنجا به بازیکنی شناخته شده در فوتبال ایران تبدیل شد.
او 7 فصل را در تیم پاس با موفقیت سپری کرد و به کاپیتانی این باشگاه رسید. اوج حضور او در پاس بازیهای درخشانش در جام باشگاههای آسیا در سال 2005 بود.
بازیهای نکونام در این جام باعث شد تا باشگاه کایزرسلاترن آلمان به او پیشنهاد بدهد، اما با مخالفت مصطفی دنیزلی، سرمربی وقت پاس، این انتقال منتفی شد.
نکونام در آخرین بازیاش با پیراهن پاس، مقابل پرسپولیس در لیگ برتر انجام داد که از داور کارت قرمز دریافت کرد. پس از این بازی او به باشگاه الوحده امارات رفت.
در میانه لیگ امارات، به باشگاه الشارجه امارات رفت و پس از بازی در جام جهانی 2006، از میان 3 تیم هرتابرلین و کایزرسلاترن آلمان و اوساسونا اسپانیا، اوساسونا را برگزید.
نکونام اولین بازیکن ایرانی است که در لالیگا بازی کرده است. او در نخستین فصل حضور در لالیگا، به بازیکن ثابت تیمش تبدیل شد و توانست با گل طلایی که در جام یوفا مقابل بوردو فرانسه زد، به بازیکنی محبوب در تیمش بدل شود. بازی خوب او باعث شد تا اوساسونا به فکر جذب بازیکن ایرانی دیگری بیفتد و مسعود شجاعی را بخرد.
نکونام در 22 دی سال 1379 و درحالی که تنها 19 سال و 31 روز سن داشت، برای نخستین بار پیراهن تیم ملی ایران را در دیدار دوستانه برابر اکوادور برتن کرد و در سال 1387 بعد از مهدی مهدوی کیا کاپیتان دوم تیم ملی فوتبال ایران به حساب میآمد.
نکونام در لیگ برتر دوازدهم به استقلال تهران پیوست
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
فرهاد مجیدی ۱۳ خرداد سال ۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمد
فرهاد از کودکی عاشق فوتبال بود و از تیمهای پایه کار خود را آغاز کرد. اولین تیم رسمی و تقریباً مطرح او جوانان کشاورز بود.
پس از حضوری تقریبا کوتاه در جوانان کشاورز در همان رده سنی به تیم بهمن پیوست و چندی بعد برای حضور در مسابقات استانی به تیم صنایع پارچین پیوست و مدت کوتاهی به صورت بازیکن قرضی در این تیم توپ زد.
درخشش او در تیم صنایع باعث شد تا مربیان تیم امید بهمن برای جذب دوباره او تلاش کنند. پس از 8 ماه بازی در صنایع پارچین وارد تیم امید بهمن شد.
وی پس از درخشش در تیم بزرگسالان بهمن به استقلال تهران پیوست. او در استقلال با شم بالای گلزنی به یکی از موفقترین بازیکنان تبدیل شود و سالها برای این تیم بازی کرد.
درخشش او در بازیهای لیگ ایران و حتی در سطح آسیا با پیراهن استقلال باعث شد تا سران باشگاه راپید وین اتریش به دنبال جذب فرهاد باشند. وی تصمیم خود را گرفت و به اتریش ترانسفر شد. گرچه حضور او در اتریش چندان رویایی و همراه با موفقیت نبود.
چندی بعد به امارات رفت. اولین تیم او در امارت الوصل بود. پس از مدت کوتاهی با شرایط فوتبال امارات آشنا شد. کم کم به یک ستاره در این تیم اماراتی تبدیل شد. وی در سال 2003 به عنوان بازیکن قرضی به تیم العین امارات پیوست تا در جام باشگاههای امارات به میدان برود.
او آن سال در بازی نیمه نهایی جام باشگاههای آسیا و در برابر دالیان درخشید. وی دوباره به الاهلی پیوست. در طول مدت حضور در الاهلی حدود 130 گل برای این تیم به ثمر رساند و در سال 2006 با این تیم قهرمان لیگ امارات شد.
مجیدی در سال 1375 برای اولینبار به تیم ملی دعوت شد و اولین بازی ملی خود را در برابر کویت و در سال 1375 انجام داد. او همراه تیم ملی به جام جهانی 1998 فرانسه هم رفت.
وی در سال 1386 پس از کش و قوسهای فراوان مجددا به استقلال پیوست. او در حالی به استقلال پیوست که مدیران پرسپولیس نیز به دنبال جذب وی بودند.
مجیدی اوایل مهر سال 1390 از تیم ملی با این دلیل که نمیخواهد کاری که با او در جوانی شد، با دیگر بازیکنان جوان فوتبال ایران تکرار شود از فوتبال ملی خداحافظی کرد و به تیم الغرافه قطر پیوست.
وی همچنین 7 مهر سال 1391 از فوتبال خداحافظی کرد.
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
دوس دختره ما داريم؟؟؟
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
وخداوند لنگپوليس را آفريد تا گهر احساس تنهايي نكند....
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
کم کم دارم به این نتیجه میرسم که بازیکناى پرسپولیس چینى اند! اصلا کیفیت ندارن!
.
.
.
میدونی جهان سوم یعنی چی؟
یعنی جایی که ۴ بازیکن از استقلال به تیم ملی دعوت بشن.
یکی شون دروازه رو نگهداری کنه.
یکی شون دفاع رو بیمه کنه.
…یکی شون جناحین رو راه بندازه.
بازیکن سابقش پاس گل بده.
کاپیتانش گل بزنه .
ولی…
یه پرسپولیسی بگه بخاطر لباس قرمز تونستیم ببریم!!!
.
.
.
.
.
.
من نمیدونم چرا این پرسپولیسیا از رو نمیرن! بابا زشته! یه بازى میبرن ۱۰ تا بازى میبازن تازه افتخارم میکنن، تو روزنامه هام میزنن پرسپولیس در آستانه پیشرفت. خو لامصب کجا پیشرفت کنه؟ لیگ قبلیم که بهشون امتیاز دادن که نرن دسته یک!
.
.
.
.
.
.
.
اگه اسم پرسپولیس همون پیروزی بود گر چه نمیتونست بازیاشو با پیروزی به پایان برسونه لااقل میتونست بازیاشو با اسم پیروزی به پایان برسونه!!!!!!!!!
.
.
.
.
.
آقا من مطمئنم پرسپولیس سال بعد قهرمان میشه…
فقط نمیدونم تو گروه الف یا ب!!!!!!!!!!
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
قالب ساز آنلاین |